مطلب و سخن در این زمینه بسیار است. شاید که نه حتما من قادر به بیان تمام چیزهایی که در این زمینه از ذهنم خطور می مکند، نیستم اما این را در طی دوران تحصیل که نه در تمام عمر کوتاهی که تا الان داشته ام متوجه شده ام که احترام حس دو طرفه ای است که انسان ها به یکدیگر دارند. شاید این کوتاه ترین جمله برای بیان تمام چیز هایی که در ذهنم می گذرد باشد. یعنی در واقع اگر می خواهیم که به ما احترام گذاشته شود باید به دیگران احترام بگذاریم حالا در هر جایگاه و هر موقعیت شغلی که می خواهیم باشیم. شاید یک دکتر یا یک استاد دانشگاه در برخورد اول بسیار مورد احترام قرار گیرد با بیان وضعیت شغلی اش اما در ادامه رابطه اگر می خواهد این احترام حفظ شود باید متقابلا به اطرافیانش احترام بگذاردحالا شاید که به بیان ساده تر دست اطرافیانش زیر سنگ باشد و به اجبار به وی احترام بگذارند اما این احترام به سرعت و پس از اتمام کا از بین خواهد رفت.
به نظر من احترامی قابل ستایش و واقعی است که حتی با ندیدن فرد از وی به نیکی یاد شود و یا بعد از چندین سال اگر او را دید باز هم از ته دل احترام بگذارد. این ها همگی بستگی به رفتار های فرد دارد. این افراد هستند که با برخورد هایشان کاری می کنند که مردم به انها احترام بگذارند و یا بر عکس احترامی بینشان باقی نماند.
من درباره این موضوع تا این حد افکار و ذهنیتم را با قلمم بر کاغذ بیاورم. امیدوارم که شما مخاطب عزیز متوجه مطلب و حرف هایم شده باشید.
- ۹۴/۰۴/۰۴